خاطرات من و دنیای اطرافم

ساخت وبلاگ
الان که دهه فجر است و فجر آفرینان از خاطرات چندین دهه مبارزات خود می گویند با خودم می گویم اگر من؛ درسته، خود من؛ در آن دوران بودم دقیقا چه بلایی بر سر من بیچاره می آمد!!! البته اگر با همین نگرش و اعتقادات و نگاه ها،اتفاقات بودم. نه اینکه اون وری یا این وری یا هر ور دیگه...شما فرض کنید: الف:::::::::::::::::::::::::::: زمستان سال 1392 1-     من سال چندم (!!!) دانشگاه///// سر کلاس نکته: (هر کس دیگه ای میتونه جای من باشه این فقط و فقط یک فرضه!!!! نیشتو ببند؛ نخند این فقط یه فرضه..... پوشش دختر:مانتو، شلوار پارچه ای، مقنعه بلند، کتانی، کت، شالگردن بهمراه سایر مخلفات) استاد: خانم فلانی من: بله استاد استاد: هفته پیش که مریض بودین براتون دعا کردیم خوب شین.... من: (دستم را گذاشتم روی سرم تا ارتفاع شاخ در آمده رو تخمین بزنم) ای وای مرسی استاد چقدر شما لطف دارین به بنده استاد: (در حالی که چشم بنده رو در آوردن) الان بهتری؟؟؟!!!! من: بازم مرسی خوب خوب شدیم احتمالا به خاطر اون اللهم اشف كل مرضات به دسته جمعی بوده که خوندید... بازم مرســـــــــــــــــی درس.... درس..... درسسسسسسسسس..... ارزروم اول..... ارزروم دوم..... ارزروووووووووووووم.... ارزروم 1392...... دکتر روحانی...... نمونه سوال امتحانی....... به به و چهچه از کلاس ( تا حالا بچه های به این خوبی نداشتند).....  به سلامت.... خداحافظ.... حلالم کن حلالتون کردم...... خروج از کلاس..... پایین پله هاااااااااا بعله 2-    پایین پله ها تا دم در ماشین زاقارت استاد..... آخ ببخشید زیقی.... یا درب و دراغون، لکنته، فکسنی، درپیت.... (نمیدونم والا یکی از اینا رو نسبت داد به ماشینش) استاد: خانوما ب خاطرات من و دنیای اطرافم...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dengarmana بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:12

انگار من هم مثل همه دخترها عشق اول زندگیم پدرم هست. مادر همیشه میگفت بابائی ام ولی باورم نمیشد... و حالا از زمان فوت مادر، که حدود یکسال میگذره، پدر تنها دلخوشیم شده ولی گویا راست گفته اند ازقدیم که با رفتن مادر دیگر پدر معنای همیشه را ندارد.... دلم خیلی این روزها برای صدای پدر تنگ میشود.... خدایای من دعا میکنم پدرم را سلامت بدار.... دوستش دارم... اشک های گرم دیگر امانم نمیدهند... چشمانم سوی همیشه را ندارد... مادر دعایمان کن مهر ما از دل پدر بیرون نرود..... همیشه دوستتان دارم تنها دلیل زندگی ام دلم گرمای آغوشت را میخواهد... سخت است باشی اما برای ما نباشی پدر.... پس خواهش میکنم شاد باش مهربانم خاطرات من و دنیای اطرافم...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : پدر,تنها,سرمایه,زندگیم, نویسنده : dengarmana بازدید : 149 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:48

این پست به دلایلی حذف شد.

فکر نکنید امنیته ها نه.... آخه آزادی بیان زیاده......

گذاشتمش همینو روی بلاگرم ولی خب آدرس نخواهید چون احتمال این هست که اون هم دچار همین اوضاع بشه..

کمی سیاست باشد برای کمی بعد تر هااااااا

البته رمز داره اگه خواستید می تونید بخونید منتظر پاسخ هاتون هم هستم....

خاطرات من و دنیای اطرافم...
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dengarmana بازدید : 213 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 19:12

از زمانی که وصیت نامه امیر رو خوندم احساس می کنم که چقدر دوستش دارم!!!!کمی از بیوگرافی امیرامیر حاج امینی که با عکس لحظه شهادتش به سمبل شهید و شهادت جنگ تحمیلی تبدیل شد در سال 1340 در یکی از روستاهای ساوه در یک خانواده کشاورز پا به عرصه وجود نهاد. امیر بیسیمچی لشگر 27 محمد رسول الله بود که به اذعان تمامی فرماندهان جز کسانی بود که بعد از گزارشاتش گویی در منطقه قرار داری و ... من عاشق تصویر زیر امیر هستم.....در زیر فقط متن وصیت نامش رو می گذارم؛ دقیق بخونید تا ببینید چقدر عاشقه سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او؛ بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز هم خاطرات من و دنیای اطرافم...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dengarmana بازدید : 172 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 19:12

پروردگارا در اولین لحظات از ضیافتت من و تمام خانواده و دوستانم را در جمع میهمانان ضیافتت بپذیرپروردگارا این ماه را ماه را آمرزش گناهان من و خانواده و دوستانم قرار بدهپروردگارا ما را از هدایت و الطاف خود دریغ ننماپروردگارا ما را جز مغضوبین و الضالین قرار مدهپروردگارا ای معشوق من؛ ای که با تمام بزرگیت چشم بر تمام بدی ها و گناهانم می بندی و باز هم مرا بنده خود می خوانی به اندازه تمام ناشناخته های دنیا، به اندازه تمام بزرگیت دوستت دارمباشد تا مرگ ما را در اوج بندگیمان قرار دهی و در نهایت به قول بزرگان پروردگارا ما را آنی و کمتر از آنی به حال خود وا مگذار خاطرات من و دنیای اطرافم...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dengarmana بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 19:12

ما هم مسلمان هستیم!!!!
گروه های حامی حرم روز به روز دارن بیشتر میشن ولی هیهات از خبر رسانی قوی و اعزام های منسجم


ما کجا و مسلمانی کجا...


ادامه مطالب رو حتما بخونید جالبه!


خاطرات من و دنیای اطرافم...
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dengarmana بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 19:12

با توجه به نزدیک شدن سالروز آغاز جنگ تحمیلی از وبلاگ یکی از بچه ها یه دلنوشته قشنگ پیدا کردم تقدیم به تمام بچه هایی که نبودند ولی انگار بودند!!!!قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟ حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟ حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ... سرت را بالا بگیر... به چه می اندیشی؟ از چه دلگیری؟ ... خاطرات من و دنیای اطرافم...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dengarmana بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 19:12

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم   به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور   به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم می گیری   به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم   به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو   به نفس های تو در سایه سنگین سکوت به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت ***************************************************** پی نوشت: شعر زیبا از بهروز یاسمیبعد از چند سالی که وبلاگم رو بنا به دلایلی به دست فراموشی سپرده بودم امروز و ال خاطرات من و دنیای اطرافم...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات من و دنیای اطرافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dengarmana بازدید : 163 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 19:12